دور خونه راه میره هی با خودش میگه «میگذره.. تموم میشه.. مث بقیه وقتا که دلت ریخت پایین.. جمعش میکنه.. میگذره دیگه..» هی باخودش تکرار میکنه..
میگه «ولی من به چشم خویشتن دیدم..» قورتش میده.. باز با خودش میگه «طوری نشده که..میگذره..پیش میاد دیگه..منتظرش بودی که..میگذره..عب نداره.. میگذره..»
تا صب با خودش فکر میکنه چرا صندلی سینماها صداخفه کن نداره؟